0086-21-58386256
جستوجوی معنی «ball» در لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه. 26 فرهنگ ... آسیاب گلولهای ... به صورت توپ درآوردن ...
antimissile lightning ball - توپ رعد و برق ضد موشک going for a ball - رفتن برای توپ Never kicked a soccer ball - هرگز به توپ فوتبال لگد نزد
مترادف توپ: گوی لاستیکی، گلوله، آتشبار، سلاح جنگی، جنگ افزار سنگین ودور برد، طاقه، تشر، معاتبه
ball – توپ. ball fondlers - دوستداران توپ; So should I play ball with Visage? - پس باید با ویسیج توپ بازی کنم؟ monster ball - توپ هیولا; coupling – جفت. aircraft refuel coupling - کوپلینگ سوخت گیری هواپیما; blower pipe coupling nut - مهره اتصال لوله دمنده
ماشین تحریر توپ گلف - ترجمه به زبان کرمانجی, مترادف, تلفظ, تعریف, متضاد, مثال ها fa . مترجم و فرهنگ لغت آنلاین فارسی - کردی مترجم ماشین تحریر توپ گلف
آنها آهنگهای تیم خود را باور داشتند ، "نگه دارید توپ را نورد ، پسران." So I think you should let me get the ball rolling. بنابراین من فکر می کنم شما باید اجازه دهید من توپ را نورد کنم. All right, let me get the ball rolling.
Matzo ball soup - ترجمه به فارسی, مترادف, تلفظ, تعریف, رونویسی, متضاد, مثال ها FA . مترجم و فرهنگ لغت آنلاین انگلیسی - فارسی مترجم matzo ball soup. EN . FA . سوپ توپ ماتزو ...
ترجمه، تعریف، معنی، رونویسی و مثالهایی برای «آسیاب نورد تمام اتوماتیک» را مشاهده کنید، مترادفها، متضادها را یاد بگیرید و به تلفظ «آسیاب نورد تمام اتوماتیک» گوش دهید.
آسیاب - ترجمه به انگلیسی, تعریف, مترادف, متضاد, مثال ها. فارسی - انگلیسی مترجم. ... آسیاب ماشین یا دستگاهی است که برای آسیاب کردن، خرد کردن یا پودر کردن مواد جامد به ذرات یا پودرهای کوچکتر استفاده ...
البته! در اینجا چند جمله با کلمه "توپ" آورده شده است: بچهها در حیاط با توپ بازی میکنند. توپ را به سمت دروازه شوت کردم و گل زدم. در پارک یک توپ بزرگ قرمز وجود دارد که همه میتوانند با آن بازی کنند.
تحلیل عبارت: he threw the ball up he – او. at least he was - حداقل او بود; And the sun will come up tomorrow - و خورشید فردا طلوع خواهد کرد; before he joined the insurgency - قبل از اینکه به شورشیان بپیوندد; threw – انداخت. Cos you only threw one punch - چون فقط یک مشت زدی
Masquerade ball - ترجمه به فارسی, مترادف, تلفظ, تعریف, رونویسی, متضاد, مثال ها FA . مترجم و فرهنگ لغت آنلاین انگلیسی - فارسی مترجم masquerade ball. EN . FA . توپ بالماسکه ...
۱. گوی لاستیکی ۲. گلوله ۳. آتشبار، سلاح جنگی، جنگافزار سنگین ودور برد ۴. طاقه ۵. تشر، معاتبه
ball – توپ. give a ball a cant - به یک توپ نمی تونی; going for a ball - رفتن برای توپ; How long before I can play ball? - چه مدت قبل از اینکه بتوانم توپ بازی کنم؟ reception – پذیرایی. immigration reception - پذیرش مهاجرت; responsible for the reception - مسئول ...
ball – توپ. Let me check the crystal web ball - اجازه دهید توپ کریستالی وب را بررسی کنم; fulcrum ball - توپ تکیه گاه; So should I play ball with Visage? - پس باید با ویسیج توپ بازی کنم؟ tossing – پرتاب کردن. dwarf tossing - پرتاب کوتوله
به طور سنتی به جوجه ها مخلوطی از دانه های ضایعات و محصولات فرعی آسیاب در مخلوطی به نام خراش مرغ داده می شود. We've got loads of balls. ما تعداد زیادی توپ داریم. Nothing, I was slaughtering a chicken. هیچی، داشتم مرغ ذبح می ...
ترجمه، تعریف، معنی، رونویسی و مثالهایی برای «آسیاب استخراج روغن نباتی» را مشاهده کنید، مترادفها، متضادها را یاد بگیرید و به تلفظ «آسیاب استخراج روغن نباتی» گوش دهید.
تحلیل عبارت: آسیاب نورد 4 پایه. آسیاب – Mill, miller, grinders. آسیاب لبه دار - edging grinder; آسیاب آسیاب - grinder mill; عملیات آسیاب - milling operation; نورد – rolling. پایه برای سقف نورد - base for a rolled roofing; جاده نورد - rolling road
آسیاب عبارت است از دو سنگ ضخیم سنگسن و محکم که روی هم قرار گرفته اند و سنگ بالایی روی سنگ زیرین می چرخد و با چرخش خود دانه هایی مانند گندم و جو و نظایر آنهارا تبدیل به آرد یا بلغور می کند.
[randpic]خط تولید سیمان کوره روتاری لوله سیمان اسیاب توپ ...سیستم تجهیزات سنگ زنی Pengfei عمدتا شامل اسیاب لوله (از جمله اسیاب توپ و اسیاب زغال سنگ)، پرس غلتکی، اسیاب عمودی، جداساز و سیستم کنترل است که برای تجزیه مواد جامد به ...
توپ. (ا.). هر چیز گرد می تواند توپ یا گوی نامیده شود چون توپ نخ و پارچه و کش و نوار و سرمه و جز آن. این واژه در ورزش و ارتش و علوم هم کاربرد دارد.
توپ با لفظ ریختن و زدن و انداختن و سر کردن و سر دادن مستعمل است . (از آنندراج ). مأخوذ از ترکی ، یکی از اسلحه ٔ آتشی به شکل لوله ای بزرگ که از آهن و یا مفرق سازند و بر روی چرخ گردون حمل کنند.
معنی واژهٔ توپ در واژگان مترادف و متضاد به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
سنگ آسیاب. سنگ آسیاب، سنگی است که در آسیاب های آردساز برای آسیاب گندم یا سایر غلات مورد استفاده قرار می گیرد. سنگ آسیاب به صورت جفت است شامل یک سنگ متحرک در بالا که به طور معمول کمی مقعر است و سنگ زیرین که کمی محدب است.
تحلیل عبارت: hammer ball home hammer – چکش, پتک, چچیک. bool peen hammer - چکش bool peen; impact hammer manufacturer - سازنده چکش ضربه ای; hand me the hammer - چکش را به من بده; ball – توپ. ball physics - فیزیک توپ; bulldozer blade trunnion ball - بولدوزر تیغه توپ; Street ball game up at Cloverdale - …
معنی آسیاب. معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد و گردی ؟ (ویس و رامین ). بخواهد همی خوردمان ...
شرکت دیرین صنعت باختر فعالیت خود را از سال ۱۳۷۲ در زمینه طراحی ، ساخت ، نصب و راه اندازی ماشین آلات صنایع معدنی ، پودر میکرونیزه ، صنایع کاشی و سرامیک و فرآوری مواد معدنی آغاز نموده است و با اخذ مجوزهای خدمات مهندسی و ...
Ball drop resilience - ترجمه به فارسی, تعریف, مترادف, تلفظ, رونویسی, متضاد, مثال ها. انگلیسی - فارسی مترجم. ... tumbling ball mills - آسیاب های گلوله ای ... اجاره توپ خیریه dvoynichka به افتخار او ، در حالی که جایی سرگرم ...
معنی pitcher - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
[ترجمه گوگل] آسیاب نیمه خودزا دارای کاهش شارژ توپ است که معمولاً در محدوده حجم شارژ 8 تا ٪ است [ترجمه ترگمان] میلی - میلی Semi یک شارژ توپ کاهش یافته است که معمولا در محدوده ۸ % تا % حجم بار قرار می گیرد
(ناظم الاطباء). یک بسته از قماش که عادهً در کارخانه بر تخته پیچند یا لوله کنند فرستادن را: یک توپ ماهوت، یک تخته جامه. و یک توپ اطلس. یک توپ مخمل... و به این معنی ظاهراً مأخوذ از کلمه ٔ فرانسوی توب ...
ببین من اصلا کار به اینکه کلمه توپ و. . . فارسی هست یا ترکی رو کار ندارم و بهش هم ورود نمیکنم ، فقط یه چیزی میگم هر زبانی ممکن است تحت تاثیر زبان های همسایه اش قرار بگیره و به دلایل مختلف هم تو پارسی کلمه ترکی هست و هم تو ترکی ...
- مجرا بستن ؛ نشانه گذاشتن برای توپ و جز آن. ... قنات، مجرا، کاریز، ناودان، دره تنگ، جوی اسیاب. ... آنلاین متن، لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ مترادف ها و متضاد ها، معادل فارسی ...
مثال ها: volley ball A volley in tennis is a shot in which the ball is struck before it bounces on the ground.: رگبار در تنیس ضربه ای است که در آن توپ قبل از پرش روی زمین زده می شود. There's a volley ball game tomorrow, if you want to come.: اگر می خواهید بیایید فردا یک بازی توپ والیبال وجود ...
۱. گوی لاستیکی ۲. گلوله ۳. آتشبار، سلاح جنگی، جنگافزار سنگین ودور برد ۴. طاقه ۵. تشر، معاتبه
ball – توپ. masquerade ball - توپ بالماسکه; hitch ball - توپ ضربه ای; try to hit the ball - سعی کن به توپ ضربه بزنی; clack – کلاک. ball clack - کلاک توپ; And the clackers just worship her - و کلاکرها فقط او را می پرستند; clack mill - آسیاب کلک