0086-21-58386256
[ترجمه گوگل] سنگ شکن دو غلتکی برای خرد کردن شیل های کلانچ و جزئی برای شرکت های آجر استفاده می شود دارای دو غلتک برای چرخش معکوس چنگال بین غلتک ها توسط اکستروژن خرد می شود [ترجمه ترگمان] crusher Double برای درهم شکستن clunch و shales ...
کلمه "خرد" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. این کلمه بهعنوان یک اسم به معنای "عقل" و "اندیشه" بهکار میرود.
معانی دیگر: له کردن یا شدن، خرد کردن یا شدن، آرد کردن، درهم کوفتن، سخت شکست دادن، شکردن، مورد تعدی قرار دادن، ظلم و جور کردن، آزار دادن، (با: against یا into یا to و غیره) فشردن، چپاندن، (عامیانه - معمولا با: on) خاطرخواهی، عشق ...
تعبیر خواب خرد کردن گوشت مرغ. تعبیر خواب خرد کردن گوشت مرغ ، معنی خرد کردن گوشت مرغ در خواب چیست همگی در سایت فال و خواب.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم تعبیر خواب سایت است مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.
معنی کلمه خرد معنی واژه خرد ... خرد کردن. 1- ريزريز كردن، شكستن، له كردن 2- درهمشكستن، نابود كردن 3- تبديل كردن ...
معنی اصطلاح -> تره [ هم ] برای کسی / چیزی خرد نکردن برای کسی / چیزی ارزش و اهمیتی قایل نشدن مثال: - شما آزادید تا جایی که دلتان می خواهد انتقاد کنید، اما دولت تره هم برای این حرف ها خرد نمی کند.
معنی خرد کردن چیزی در زیر دندان - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
معنی خورد کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... خرد کردن. - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و ...
مثال برای واژه (هوش مصنوعی). البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "خرد" در جمله آورده شده است: خرد انسان، او را در انتخابهای درست یاری میکند.
معنی: خرد کردن، فاسد شدن، از هم پاشیدن، فرو ریختن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه ...
معنی: خرده، تکه، قطعه، پاره، باقی مانده، قطعات متلاشی، ریز کردن، خرد کردن، قطعه قطعه کردن، متلاشی ...
معنی: خرد راهنمای انسان است و دل را میگشاید؛ و خرد در هر دو جهان (دنیا و آخرت) به انسان یاری میرساند. ... دراینجا به معنی حفظ کردن، یاد گرفتن ویا از یاد معنی میدهد. سپاس
( صفت ) ۱ - کوچک کم جثه . ۲ - اندک سال کودک . جمع : خردان . ۳ - باریک دقیق . یا خرد و خاکشیر کردن. خرد کردن . یا خرد و خمیر شدن . ۱ - له شدن کوفته شدن . ۲ - بسیار خسته شدن . لقب سعد بن زید منات است
معنی کلمه استخوان خرد کردن ... کلمه "استخوان خرد کردن" در فارسی به معنای شکستگی استخوان یا آسیب به استخوان است و به عنوان یک فعل مرکب به کار میرود. برای رعایت قواعد نگارشی و فارسی در استفاده از ...
- درم خرد ؛ پولی که از یک درم ارزشش کمتر بوده است : آباد بر آن سی ودو دندانک سیمین چون بر درم خرد زده سین سماعیل . منجیک . - نان خرد کردن ؛ نان ریزریز کردن برای ساختن ثرید. (یادداشت بخط مؤلف ).
[ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . ... - اندرشکستن ؛ در بیت زیر از فردوسی ظاهراً به معنی ترتیب دادن ، اختصاص دادن ، منحصر و ...
〈 خرد کردن: (مصدر متعدی) ۱. ریز کردن. ۲. کوبیدن و نرم کردن. ... نام نسکی از بیست ویک نسک زند و پازند زندیکان به معنی زندخوانان . (انجمن آرا). اما این گفته بر اساسی نیست و دانای مینوخرد نام رساله ای ...
معنی chopping - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... هنگام خرد کردن فلفل از دستکش لاستیکی استفاده کنید زیرا ...
معنی: خرحمالی، کار یکنواخت، عمل خرد کردن یا اسیاب کردن، سخت کار کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، اسیاب شدن، خرد کردن، ساییدن، اذیت کردن، کوبیدن، ...
معنی و کاربرد: «خرد کردن» به معنای قطعه قطعه یا شکستن چیزی به اجزای کوچکتر است. این کلمه بیشتر در مواقعی استفاده میشود که بخواهیم از چیزی مانند غذا، سنگ، یا هر ماده دیگری قطعات کوچکتری ...
معنی و ترجمه کلمه انگلیسی chop به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 1 - ریز کردن (فعل) 2 - گوشت با استخوان (اسم) ... 1 ریز کردن خرد کردن . مترادف و متضاد cut dice. 1.Add the finely chopped onions. ...
معنی و نمونه جمله خرد کردن - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، to break to pieces, to shatter, to crush, to grind, to change(as mon...
خرد کردن .- خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ... کلمه "خورد کردن" به معنی تکهتکه کردن یا تقسیم کردن به اجزاء کوچکتر به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
معنی: خرد شدن . [ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن . ... ، پیروز شدن بر، فشردن، چلاندن، با صدا شکستن، کم شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، کم کردن، تقلیل یافتن، ضعیف کردن، رفته رفته ...
معانی دیگر: (گوشت و غیره) خرد کردن، ساطور کاری کردن، به بخش های کوچک تقسیم کردن، ریز فرشیم کردن، (با ظرافت وانمودین) گفتن یا انجام دادن، ادا و اطوار درآوردن، (در سخن) تعارف کردن، رو در بایستی کردن، پرده پوشی کردن، (از روی ...
کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، به زور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن ... اسلامی، دیکشنری نام ها، هم خانواده یاب، تصویر مرتبط با کلمه، معنی در حل جدول ...
خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن . (یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی ) :
معنی chop - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... خرد کردن/تکه تکه کردن ( با ضربات تبر یا چاقو ) He chopped the wood for the fire.
- درم خرد ؛ پولی که از یک درم ارزشش کمتر بوده است : آباد بر آن سی ودو دندانک سیمین چون بر درم خرد زده سین سماعیل . منجیک . - نان خرد کردن ؛ نان ریزریز کردن برای ساختن ثرید. (یادداشت بخط مؤلف ).
۱. ریز؛ کوچک.۲. (اسم) هرچیز تقسیمشده به قسمتهای کوچکتر و اندکتر: پول خُرد.۳. خردسال.۴. (اسم) ریزۀ هرچیز؛ خرده؛ ریزریز.۵. [قدیمی، مجاز] بیاهمیت.۶. [قدیمی] زیردست.〈 خرد کردن: (مصدر متعدی)۱. ریز کردن.۲. کوبیدن و
- خرد کردن پول ؛ پولی با قیمتی بیشتر را بچند پول کم قیمت معادل آن بدل کردن و آنرا دادن و پولهای کوچک تر در عوض ستدن . - خرد کردن سبزی یا گوشت یا ...
معنی استخوان خرد کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
معنی واژهٔ خرد کردن در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب 0 یک واژه بنویسید جستوجو در همهٔ واژهنامهها
معنی و ترجمه کلمه انگلیسی crush به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. 1 - خرد کردن (فعل) 2 - علاقه (اسم) ... 1 خرد کردن له کردن . معادل ها در دیکشنری فارسی ...
پول خرد کردن ، معنی کلمه پول خرد کردن به انگلیسی ، آبی دیکشنریget change. دیکشنری داستان آبیدیک : پول خرد کردن english. 1 general:: get change. transnet.ir ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی ...
برای مثال: خرد او در زمینه علوم انسانی بینظیر است. از سوی دیگر این کلمه به معنی خرد کردن، تقسیم کردن یا ریز کردن چیزی است. برای مثال: برای تهیه سوپ، باید سبزیها را به خوبی خرد کنید.